شایعه بیماری حضرت آقا
شایعه بیماری حضرت آقا
چند کانال پر جمعیت تلگرامی(آمد نیوز) و شبکه های ماهواره ای در جدید ترین پروژه خود بدنبال این هستند که به جامعه القا کنند بیماری آقا پیشرفت کرده و بنی صدر ملعون هم مصاحبه کرده که از ایران به ترامپ پیغام داده اند آیت الله خامنه ای یک سال بیشتر زنده نیست!
همه این جریان سازی ها مربوط و مرتبط با انتخابات است؛
با این ترفند دنبال ایجاد فضای التهاب هستند تا بگویند: آشوب و از هم گسیختگی و حتی حمله احتمالی ترامپ را چه کسانی میتوانند مدیریت کنند!
مردم به این جنگ روانی توجه نکنند، سایه آقا مستدام؛ انقلاب امام مستمر!
به کوری دشمنان وطنی…
اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای
پاسخ به شبه بچه که بودم،!! سر نمازم با صدای بلند دعا کردم "خدایا یه دوچرخه به من بده" پدرم شنید، گفت: بچه جان، خدا که کارش دوچرخه دادن نیست، کار خدا لطف به بندگانش است و خصوصا بخشش گناهان، نه دوچرخه دادن.
متن شبهه
بچه که بودم،!!
سر نمازم با صدای بلند دعا کردم “خدایا یه دوچرخه به من بده”
پدرم شنید، گفت: بچه جان، خدا که کارش دوچرخه دادن نیست، کار خدا لطف به بندگانش است و خصوصا بخشش گناهان،
نه دوچرخه دادن.
صبح روز بعد رفتم یه دوچرخه دزدیدم و سر نمازم دعا کردم: خدایا منو بابت تمام گناهانم ببخش.
بابام شنید: گفت: آفرین پسرم، حالا شدی مسلمان خوب و خداپرست.
از آن روز دیگه من راهم را پیدا کردم.
الان هم مسئول خیلی بزرگی توی ایران شدم
اول اختلاس میکنم و بعد نماز و توبه.
نور به قبرت بباره پدر !! که گفتی خدا ارحمن راحمینه !!
پاسخ
چگونه ممکن است یک پدر مسلمان واقعی و خداشناس بگوید “بچه جان، خدا که کارش دوچرخه دادن نیست و …"؟ مگر اینکه باصطلاح پدر و پسر لنگه هم باشند.
❔خدایی که انسان را، از هیچ آفریده و به او انواع و اقسام نعمتها را داده،کُرات و آسمانها و زمین و کوهها و دریاها و هزاران هزار نعمت دیگر را خلق کرده است، کارش دوچرخه دادن نیست؟ انسان چه دارد که اعطا و لطف و کرم خدا نباشد؟ مالک چه چیزی هست؟ آیا نعمتهای الهی را می توان شمارش کرد؟
رزق و روزی، تابع قوانین و مقدرات الهی است. به عنوان مثال هر بندهای، حتی اگر انسانِ کافر و ظالمی باشد، یک کفِ روزی دارد، که به او میرسد – بخشی از رزق و روزی منوط به ایمان و نماز و صله ارحام و … میباشد، که اگر داشت به او میرسد – بخش دیگر مشروط به کار و تلاش است که اگر سعی کرد به او میدهند – بخش دیگر منوط و مشروط به “دعا"ست؛ یعنی اگر از خدا خواست، به او میدهد.
http://www.x-shobhe.com/print/5930.html
خداوند میفرماید «و ان لیس لِلأنسان ألاّ ما سَعی؛ برای انسان چیزی جز آنچه که از راه تلاش و کوشش بدست آورد نیست».
(سوره نجم، آیه 39).
و یا بقول حافط شیرازی
«سعی نابرده در این راه به جایی نرسی…»
اما این فرد، بجای تلاش و کوشش دزدی را برگزیده است و بعد هم دزدی خود را بنام خدا و دین گذاشته است. در حالیکه از گناهاني كه به كبيره بودنش تصريح شده و حق الناس هست، دزدي است.
در دین اسلام،حق انسان ها از جهتی شاید از حق خداوند نیز مهمتر لحاظ شود، بطوری که خداوند ممکن است در روز قیامت از حق خود بگذرد،اما هیچ گاه از حق انسان های دیگر نخواهد گذشت. در حدیث آمده است «تمام گناهان انسان با توبه بخشیده میشوند غیر از حقالناس».
یعنی کسانی که حق دیگران بر گردن آنها مانده است جز با ادای حق دیگران یا رضایت گرفتن از آن اشخاص گناهشان بخشوده نمیشود. در اين صورت توبه تنها فايده اي ندارد.
http://yon.ir/OC0R
اختلاس جرمی است كه، از یك جهت سرقت از بیت المال و از جهت دیگر خیانت در امانت است. لذا از جهت اینکه بیت المال مربوط به همه مردم است, حق الناس بسیار بزرگتری است. چرا که رضایت گرفتن از همه مردم کاری در حد غیر ممکن است. به همین علت بخشیده شدن آن بسیار سخت است.
در قوانین جمهوری اسلامی ایران ماده 4 قانون مجازات مرتکبین ارتشا، اختلاس و کلاهبرداری مقرر می دارد کسانی که با تشکیل یا هدایت شبکه چند نفری به امر ارتشا ، اختلاس و کلاهبرداری مبادرت کنند علاوه بر ضبط همه اموال منقول و غیر منقول، که از طریق رشوه کسب کرده اند، به نفع دولت و استرداد اموال، به جزای نقدی معادل مجموع آن اموال و انفصال دائم از خدمات دولتی و حبس از 15 سال تا ابد محکوم می شوند و در صورتی که مصداق مفسد فی الارض باشند، مجازات آنان مجازات مفسد فی الارض خواهد بود.
http://yon.ir/Q7n6
آری خداوند ارحم الراحمین است، اما آمرزش برای کسی است که از گناه پشیمان شود، توبه کند (باز گردد) و سپس استغفار نماید (طلب بخشش نیز بنماید). نه این که هر کس هر کاری دلش خواست بکند و خدا هم میبخشد. چنین کسی گمان کرده که «توبه و استغفار»،فقط لفظ است و میتواند همین طور مدام گناه کرده و به گناه ادامه دهد و زیر لب نیز «استغفراالله و اتوب الیه» بگوید! بدیهی است چنین گناهکاری اصلاً پشیمان نشده، توبه نکرده و باز نگشته، که مورد مغفرت نیز قرار گیرد، بلکه فقط خودش را مسخره کرده است
پاسخ به شبهه رهبر کبیر انقلاب و امید مستضعفین جهان(امام خمینی) همه انسان ها( از جمله مستضعفین) را حرام زاده می داند جز شیعیان.
متن شبهه
رهبر کبیر انقلاب و امید مستضعفین جهان(امام خمینی) همه انسان ها( از جمله مستضعفین) را حرام زاده می داند جز شیعیان.
ﻓﻌﻦ ﺍﺑﻰ ﺣﻤﺰﻩ ﻋﻦ ﺍﺑﻰ ﺟﻌﻔﺮ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻗﺎﻝ : ﻗﻠﺖ ﻟﻪ : ﺍﻥ ﺑﻌﺾ ﺍﺻﺤﺎﺑﻨﺎ ﯾﻔﺘﺮﻭﻥ ﻭﯾﻘﺬﻓﻮﻥ ﻣﻦ ﺧﺎﻟﻔﻬﻢ ﻓﻘﺎﻝ ﺍﻟﮑﻒ ﻋﻨﻬﻢ ﺍﺟﻤﻞ ﺛﻢ ﻗﺎﻝ ﯾﺎﺑﺎ ﺣﻤﺰﻩ ﺍﻥ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﮐﻠﻬﻢ ﺍﻭﻻﺩ ﺑﻐﺎﻩ ﻣﺎ ﺧﻼ ﺷﯿﻌﺘﻨﺎ. ﻭﺍﻟﻈﺎﻫﺮ ﻣﻨﻬﺎ ﺟﻮﺍﺯ ﺍﻻﻓﺘﺮﺍﺀ ﻭﺍﻟﻘﺬﻑ ﻋﻠﯿﻬﻢ ﺍﺯ ﺍﺑﯽ ﺣﻤﺰﻩ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺑﯽ ﺟﻌﻔﺮ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﯿﻦ ﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺮﺍ ﻭ ﺗﻬﻤﺖ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻧﺪ. ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺑﺎ ﺣﻤﺰﻩ !ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺟﺰ شیعیان ﻣﺎ حرام ﺯﺍﺩﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ.ﺁﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ این است ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺮﺍﺀ ﻭ ﺗﻬﻤﺖ ﺑﺴﺘﻦ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺟﺎﺋﺰ می ﺑﺎﺷﺪ . مکاسب المحرمه جلد 1 صفحه 251 در ادامه هم میفرمایند حرام زاده بودن انسان ها از واضحات است که لازم نیست زیاد به آن بپردازیم!!!
پاسخ
نکته مهم در متن بالا، این است که عبارت «اولاد بغاه» را حرامزاده معنا کرده است!! در ادامه،این ادعا بررسی میشود
واژه بغی و اسم فاعل آن (باغی) و جمع آن (بُغاه) به معنای ظلم و ظالم است.(فراهیدی، العین ج 4 ص 453).در این صورت، ترجمه صحیح این فراز از روایت «ﯾﺎ اﺑﺎﺣﻤﺰﻩ ﺍﻥ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﮐﻠﻬﻢ ﺍﻭﻻﺩ ﺑﻐﺎﻩ ﻣﺎ ﺧﻼ ﺷﯿﻌﺘﻨﺎ» اینگونه است«ای اباحمزه، همه مردم فرزندان ظالمان هستند؛ مگر پیروان ما».
حال ظالم در اینجا میتواند به معنای ظلم به ائمه (به معنای حقناشناسی) باشد و یا ظلم به خود. یعنی آنان که پیرو اهل بیت نیستند در واقع به خودشان ستم کردهاند؛ زیرا از خورشید حقیقت فاصله گرفتهاند. تعبیر «ستم کردن به خود» را قرآن کریم نیز در مورد گناهان نیز به کار برده است (إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ- بقره 54)، یعنی «شما با انتخاب گوسالهپرستی به خودتان ظلم کردید!».
‼️واژه بُغاه (به ضم باء)،در روایتی دیگر به معنای طالب و جوینده آمده است،مانند«أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ- بدانید خداوند جویندگان دانش را دوست میدارد».(کلینی، الکافی ج 1 ص 31).و باید پرسید که چرا نویسنده «بغاه» را به معنای حرامزاده،دانسته است؟ با چه شاهد لغوی و زبانشناختی؟ در صورتی که بغاه (به ضم باء) جمعِ باغی است. اساساً واژه بغی چندین معنای دیگر دارد مانند 1⃣ طلب و خواستن (مانند: أَ فَغَيْرَ دِينِ اللّهِ يَبْغُونَ- آل عمران 83). 2⃣ فساد (مانند: إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى أَنْفُسِكُمْ- یونس 23) و … . (طریحی، مجمع البحرین ج 1 ص 53).
‼️تا اینجا غرضورزی (و البته بیسوادی) نویسنده آشکار شد. البته از ریشه بغی، واژه بَغیّ (به فتح باء و تشدید یاء) به معنای زنِ فاجر به کار میرود که جمعِ آن «البغایا» است نه «بُغاه» و به تصریح لغت پژوهان، این واژه تنها در مورد زن به کار میرود نه مرد. یعنی گفته نمیشود «الرجل البغیّ».
‼️‼️ برفرض که واژه «بغاه»، در اینجا به معنای زناکار باشد، (و یا اگر در نقلی دیگر بغایا ذکر شده باشد) باید گفت الف) سند این روایت معتبر نیست، زیرا در سند این روایت، حسن بن عبدالرحمن و علی بن العباس قرار دارند، که اولی مجهول است و در کتب رجالی شیعه توثیق ندارد و دومی از غلات به شمار می رود. بنابرین روایت غیرقابل اعتناست. ب) حرامزاده خواندن همه انسانها،با مبانی فقه شیعه که طبق آن همه ی امت ها، به سبب نکاحی که در بین خود دارند، حلال زاده شمرده می شوند، در تعارض است. در روایتی از امام صادق (ع) «هر قومی در بین خودشان نکاحی دارند، که جایز و معتبر است». (وسایل الشیعه، ج 14، ح 3).
‼️‼️غرضورزی نویسنده، در تحریف کلام امام خمینی در پایان، نیز آشکار میشود: عبارت امام اینگونه است« منصرف شدن، از آنها زیباتر است و چه خوب گفت نویسنده کتاب الجواهر: بحث بیشتر در اینباره [یعنی جواز افتراء به مخالفان یا عدم آن] ضایع کردن عمر در مسائل واضح است (فنعم ما قال المحقّق صاحب الجواهر: إنّ طول الكلام في ذلك كما فعله في الحدائق من تضييع العمر في الواضحات)».
‼️‼️‼️نگاهی به دیگر آثار و نظریات امام، ثابت می کند که ایشان همیشه بر لزوم احترام به اهل سنت و وحدت بین شیعه و سنی، تأکید ورزیده اند. چنانکه فرموده اند “ما با مسلمین اهل تسنن یکی هستیم؛ واحد هستیم که مسلمان و برادر هستیم. اگر کسی کلامی بگوید که، باعث تفرقه بین ما مسلمان ها بشود، بدانید که یا جاهل هستند یا از کسانی هستند که می خواهند بین مسلمانان اختلاف بیندازند.".(صحیفه ی امام، ج 6، ص 133).
التماس مطالعه و تفکر
در پاسخ به شبهه "خیانتهای سلمان فارسی به ایران !!" :
متن شبهه
” خیانت سلمان به ایران:
پس از درگذشت پیامبر اسلام , در زمان \"عمر بن خطاب\” او به یاری لشگر اعراب تدارک و استراتژی یک جنگ و حمله به ایران را طرح ریزی کرده و نقاط ضعف و حساس سپاه ایران را به اطلاع خلیفه عمررسانید و از آنجا که از صحابه ی نزدیک پیامبر بود جایگاه ویژه ای نزد عمر داشت. در جنگ تیسفون اعراب به راحتی بر دژ و خندقهای شهر تیسفون فائق آمدند. پس از جنگ و بازگشودن کتابخانه ها سلمان عمر را از محتوای تمام کتابها آگاه ساخت و […] “
در پاسخ به شبهه
“خیانتهای سلمان فارسی به ایران !!” :
1⃣ اصل لشکرکشی های خلفا به دلیل غصب خلافت مورد قبول نیست و حضرت علی (ع) و فرزندانشان در هیچکدام شرکت نداشتند؛ اما حضور برخی یارانشان چون جناب سلمان در این جنگها، بدلیل پیشگیری از رفتارهای افراطی و خارج از قواعد اسلامی از سوی سپاه خلفا با مردم سرزمینهایی همچون ایران بوده است.
yon.ir/slmn1
2⃣ جناب سلمان سالها در ایران نبوده و اسرار سپاه ایران را هم نمیدانست! ایشان بدلیل حمایت از ولایت مغضوب خلفا بود و انتسابشان به حکومت مدائن از سر ناچاری خلیفه دوم و با اذن حضرت علی (ع) برای رفع مشکل مردمش بوده است.
yon.ir/slmn2
3⃣ دلایل اصلی استقبال مردم ایران از مسلمانان و شكست ساسانیان :
ظلم، ستم و فساد شدید دستگاه حكومتی
سختگیری شدید به قاطبه مردم در حكم نوكران حكومت
اختصاص همه امتیازات مادی و معنوی به طبقه حاكم و ثروتمند
yon.ir/slmn3
4⃣ سلمان فارسی با خیرخواهی و تدبیر خود از خونریزی و جنگ جلوگیری نمود و دو شهر مدائن و تیسفون كه سالها پایتخت ساسانیان بود، بدون درگیری تسلیم لشكر اسلام شدند .
yon.ir/slmn4
5⃣ قوانین اسلام و سیره پیامبر رحمت (ص) مسلمانان را مجاز به کشتار و تعدی و ستم در جنگها نمی داند و رفتار آنها بر همین مبنای دینی بوده که این مورد در آیات و روایات مشهود است و در تاریخ نیز ذکر شده است.
yon.ir/slmn5
6⃣ فتح کتابخانه ها و آتش زدن کتاب ها در این جنگ واقعیت ندارد!
تاریخ اصل وجود کتابخانهای را در آن زمان ایران ضبط نکرده چه رسد به آتش زدن.
تا قرن هفتم (حدود ۶۰۰ سال پس از فتح ایران)، در هیچ مدرکی سخن از کتابسوزی مسلمین نیست و اولین بار درقرن هفتم بدون سند طرح شد و اعتبار تاریخی ندارد.
حرکت شعوبیگری که به حرکتی ضد عرب بدل شد کتابها در معایب عرب نوشتند. اگر چنین نقطه ضعف بزرگی وجود داشت، محال بود شعوبیه که در قرن دوم هجری اوج گرفته بودند دربارهاش سکوت کنند.
در ایران ساسانی آثار علمی و ادبی هم بوده که از بین رفتن برخی از آثار بدلیل تحول اندیشه مردم با ورود تفکر و آثار غنی دوره اسلامی بوده است .
yon.ir/slmn6
فرمانده سپاه اعراب در جنگ با حکومت ساسانی و فتح ایران ، سعد بی ابی وقاص بود نه جناب سلمان!
yon.ir/slmn7
از چهار مورخی که ماجرای فرش بهارستان را ذکر کرده اند سه نفر یعنی : ابن اثیر، ابن کثیر و ابن خلدون ماجرا را از نفر چهارم یعنی ابن جریر (طبری) نقل نموده اند و طبری در دو روایت از سیف بن عمر آن را نقل نموده ؛ در حالیکه علمای رجال اهل سنت به شدت سیف را تضعیف کرده و برخی او را متهم به حدیث سازی و حتی زندقه نموده اند ! پس ماجرا فاقد اصالت است .
yon.ir/slmn8
در رد ادعاهای شبهه همین بس که استقبال چشمگیر و با احترام ایرانیان در زمان بازگشت مجدد وی و استانداری مدائن ، رفتار با یک خائن به نوامیس و عزتشان نبوده ؛ بلکه در جایگاه تکریم ایشان حتی در برابرش به خاک می افتادند که وی ایشان را نهی می نمود و در میانشان بدون محافظ تردد داشت .
yon.ir/slmn9
بیزانس پایخت روم شرقی بوده ، نه یونان ! و گزارش ضعف ساسانیان توسط عمال حکومت به خلفا می رسید ، نه توسط سلمان که با دستگاه خلافت ارتباطی نداشت .
yon.ir/slmn10
وصیت ادعا شده از جناب سلمان وجود ندارد و ایشان در کمال احترام و توسط علی (ع) کفن و دفن شدند.
از سلمان فارسی كرامات بسیاری نقل شده كه بیانگر مقام معنوی بالای وی می باشد ؛ پیشگویی حوادث آینده ؛ استجابت دعا ، بروز كارهای اعجازگونه و …
yon.ir/slmn12
رهایی اجداد ما از منجلاب ادیان تحریف شده آن دوران و ایجاد زمینه رشد و هدایت ما ، مرهون تلاشهای جناب سلمان است .
در عظمت و شرافت این اسطوره انسانهای آزاده همین بس که پیامبر (ص) فرمودند : سلمان از اهل بیت ماست .
yon.ir/slmn13
متن شبهه: آیا روحانیت شغل است؟
متن شبهه:
آیا روحانیت شغل است؟
کارلوس مارکس
درباره روحانیون می گوید: “تا زمانی که جامعه شغل شرافتمندانه ای برای روحانیون پیدا نکند، این گروه سربار اجتماع خواهد بود!
” آیا به راستی چنین نیست؟
یک روحانی چه حرفه ای بَلَد است و از چه راهی نان می خورد؟ آیا بدون حضور روحانیون در جامعه، نبودشان احساس شده، کارِ مملکت خوابیده و چرخه اقتصادی از بین می رود؟
نویسنده، پژوهشگر و روشنفکر بزرگ تاریخ معاصر ایرن زمین، زنده یاد احمد کسروی درباره روحانیت می نویسد:
“آخوندها دسته ای هستند در این کشور که مفت می خورند و تنها کاری که از دست شان بر می آید ایستادگی در برابر پیشرفت است؛ آن ها نه بافنده اند، نه ریسنده اند، نه سازنده اند، نه کارنده اند، نه دوزنده اند و نه می خرند و نه می فروشند. در یک جمله هیچ کاره اند.”
این جماعتِ مفت خور مرده پرست و خرافاتی با افکار پوسیده شان، هر سال مردگان هزاران سال پیش را از قبر بیرون کشیده و برای در آوردنِ اشک مردم دوباره ایشان را کشته و روانه گورستان می کنند.
این طایفه بی هنر و بی علم جلوی هر گونه پیشرفت و ترقی ایستاده و مانع رسیدن مردمان به جوامع دموکرات سکولار ومدرن هستند و نان شان را از راهِ در جهل، خرافات و عقب ماندگی نگاه داشتن مردم در می آورند، به راستی جماعتی بی ذوق و بی مصرف تر از روحانیون، در تمامِ تاریخ به چشم نمی خورد.
روحانیون با استفاده از سرمایه های ملی یک کشور و دستبرد زدن به بیت المال و چاپیدن مردمان و خالی کردن جیب ملت، برای مردمان جهل و نادانی و خرافات به ارمغان می آورند و ویران کردن پایههای اخلاقی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی، ورزشی و علمی یک مُلک، از جمله خدمات برجسته آنان به جامعه ای است که در آنان به دین فروشی مشغولند
پاسخ شبهه:
گویا مارکس ، دل پری از روحانیون کشیش کلیساهای خود داشته است!!
وعده ای مغرض ، در ترجمه ی حرف مارکس، کشیش را به جای علمای اسلام اشتباه معنی کرده اند.
بااستناد به سخن مارکس ، این سوال پیش خواهد آمد:
اگر نویسندگان ، فیلسوفان ، شاعران و…. در جامعه نباشد آیا مشکلی در چرخه ی اقتصادی پیش خواهد آمد⁉️
آیا همه ی فعالیت ها باید در راستای اقتصاد باشد ⁉️
از جناب کسروی نیز که عمر وجانش را صرف ضدیت با دین و روحانیت کرده است بیان اینچنین جملاتی بعید نیست.
احمد کسروی حکم آبادی، کل خاندانش از جمله پدر و جد وی همه آخوند و آخوندزاده بوده اند.
وخودش نیز نان آخوندی خورده و تاسال 1291 درمنابر حکم آباد تبریز منبر میرفت.
پس چه شد که از وقتی بوی پول ملی گراها به مشامش خورد، آخوندها شدند دسته ای مفت خور؟؟!!!
درضمن فراموش نشود از 6سالگی تا16سالگی همه سوادش را مدیون همان آخوندهایی بوده که پای مکتبشان درس آموخته است.
آیا در یک جامعه ی انسانی که متشکل است از صدها نیازو خواسته ، همه باید فعالیتشان در جهت رفع نیازهای اقتصادی باشند؟؟
چرا فعالیتهایی مثل روانشناسی ، جامعه شناسی ، معلمی ، نویسندگی ، شاعری ، بازیگری ، کاریکاتوریستی، طنزپردازی، خبرنگاری……وده ها مورد مشابه بعنوان شغل و جزو نیازهای جامعه بحساب می آید اما نیازی دیده نمیشود به افرادی که بعنوان مبلغ و راهنمای جامعه برای زندگی سالمهستند ؟؟؟!!!
انسان بدلیل این همه پیچیدگی در آفرینش ، هم از بعد جسمی هم بعد فکری و روانی و روحی ، هم در روابط اجتماعی ، هم در امیال و گرایشات و خواسته های فردی و اجتماعی ، هم میل به پیشرفت و تکامل ، همگرایشات معنوی و اعتقادی ……..
همیشه نیازمند کار گروهی است تا بتواند مشکلات را راحت تر حل کند.
هرنیازی را باید متخصص آن برطرف نماید و هیچ کدام ، کار دیگری را پوچ و بیهوده تلقی نمیکنند.
آیا نباید جنبه معنوی ، اعتقادی و نیازهای روحی انسانها ،متولی داشته باشد؟؟؟
موضوع مهمتر این که ، اسلام برای تمام ابعاد زندگی بشر ، برنامه و طرح دارد.
برای اقتصاد ، سیاست ، فرهنگ ، روابط اجتماعی ، خانواده، محیط زیست ، پزشکی وسلامت جسمی و….
بنابراین روحانیونی که کارشناسان اسلام هستند ، میتوانند در همه این زمینه ها هم فعالیت کنند وهم ایده و نظر بدهند ، پس وظیفه یک روحانی مسئولیت شناس، بسیار بیشتر از سایر افراد جامعه است.
تاریخ اسلام نشان میدهد که اغلب دانشمندان بزرگ علمی (در پزشکی، شیمی ، فیزیک، ریاضی وهندسه ، نجوم ،…) کشورهای اسلامی علی الخصوص ایران ، فقیه و از علمای سرشناس اسلام بوده اند مثل ، ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، جابربن حیان،خواجه نصیرالدین طوسی ، خوارزمی و….
بنابراین جهش علمی ایران مدیون این بزرگان اسلام بوده است.
ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺟﺎ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﺭﻭﺣﺎﻧﻴﺖ - ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻭﻇﺎﻳﻔﻲ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ - ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺗﺎﻣﻴﻦ ﺷﻮﺩ؟
ﭼﻪ ﻃﻮﺭ ﻳﻚ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﻭﺩﻛﺘﺮ… ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﺣﻘﻮﻕ ﻫﺎﻱ ﻛﺬﺍﺋﻲ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺭﻭﺣﺎﻧﻴﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺩﺭﺍﻣﺪﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ؟
ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﻭﺣﺎﻧﻴﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻭﻇﺎﻳﻒ ﺍﻟﻬﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺩﺍﺭﺩ، ﻭ ﺭﻭﺣﺎﻧﻴﺖ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﺣﻘﻮﻕ ﻧﻤﻲ ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﻃﻼﺏ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﻫﺎﺕ ﺷﺮﻋﻴﻪ، ﻧﻈﻴﺮ ﺧﻤﺲ، ﺳﻬﻢ ﻭ ﺗﺒﺮﻋﺎﺕ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺗﻌﺎﻟﻴﻢ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﻭ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ.
نکته ی دیگر اینکه:
ﺭﻭﺣﺎﻧﻴﻮﻥ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ بلﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻫﺎﻱ ﻋﻠﻤﻲ،ﻫﻨﺮﻱ ﻭ ﻓﺮﺩﻱ ﺍﺭﺗﺰﺍﻕ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻣﺜﻼ ﻳﻚ ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺗﺪﺭﻳﺲ ، ﺧﻄﺎﺑﻪ ﻭ ﺳﺨﻨﻮﺭﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﻨﺮ ﻭ ﻳﻚ ﻧﻮﻉ ﺗﺨﺼﺺ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﻫﺎ، ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺍﻧﺎﺋﻲ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.
ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻫﻤﻪ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﺩ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﻱ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﺭﻓﻊ ﻧﻴﺎﺯﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻲ ﺑﺮﺩ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻧﻪ ﻣﻨﻊ ﻋﻘﻠﻲ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺷﺮﻋﻲ، ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺷﺮﻉ ﺻﺤﻴﺢ ﻧﻴﺴﺖ ﭘﻮﻝ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﻭﺍﺟﺒﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﻭﺣﺎﻧﻴﻮﻥ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﺭﻗﺒﺎﻝ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﻭﺍﺟﺒﺎﺕ ﺩﻳﻨﻲ ﭘﻮﻟﻲ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻧﻜﻨﻨﺪ.
چه بسیار روحانیون و علمای بزرگی بودند و هستند که علاوه بر وظیفه ی روحانیت خودشان ، در حرفه ای گوناگون (استاددانشگاه،نویسندگی،مقاله نویسی،کشاورزی و…)مشغول کار و فعالیت هستند.